محل تبلیغات شما



رسای من 

ورودت به دنیای دو رقمی ها مبارک 

امسال سالی است سرشار از تجربه های جدید . اولین ها.

اولین شمع دو رقمی. 

اولین تولد مجازی. 

برای قلب مهربان و بزرگت بهترین را آرزومیکنم.

قلب بزرگی که سرشار از عشق و‌مهر است 

این روزها بزرگترین خواسته تو آغوش ماست.

و من .

همیشه عاجز از درک دریای محبت و مهربانی تو . 

خوشبحال راستین و روشنا 

خوشبحال ما 

که تو ده سال است رسای زندگی ما شدی.

 

 


سلام به پسراي نازنينم
ساعت دو و بيست دقيقه شب ، ظرفها رو شستم و لانچ باكست رو اماده كردم، لباسهاي فردات رو اتو كردم و كيفت رو هم اماده كردم همه جلوي در!امشب دومين شبي كه ما سه تايي تنهاييم ! و من مثل ديشب كه تاصبح از استرس اينكه بتونم صبحانه ات رو بدم و كارها رو انجام بدم تا به موقع به سرويس برسي نخوابيدم !

يكشنبه صبح بابا حسين رفت مكزيك ، روز شلوغي بود!اولين جلسه كلاس اسكيت بود و عصرش هم جلسه اولياي كلاس پيانو .صبح خوب بود همه چي و راحت رفتيم و راستين خواب بود تمام مدت . حتي بعد كلاس تونستيم داروخونه و بانك هم بريم .امااااا جلسه عصر ! بيدار بود و مجبور شدم بهش پستونك بدم! دو بار هم وسط راه زدم كنار تا شير بخوره

سلام پسراي نازنينم
الان كه براتون مينويسم دفعه هزارمي كه رسا خان اومدي تو اتاق و من هي مجبورم بفرستمت بيرون ! چند دقيقه پيش هم يك عطسه جانانه زدي !!!خداروشكر خيلي خفيف گرفتي و دونه هات كوچولو و خيلي زياد نيست
سلام پسراي گلم
در حالي دارم براتون مينويسم كه راستين خان داره شير ميخوره و صداي رسا جانم از بيرون اتاق مياد
صداي باباجون كه داره ميگه رسا نكن ! بشين !
صداي اصلاح كردن بابا كه داره اماده ميشه كه رسا خان ،شما رو ببره كتابخونه
راستش اتفاقهايزيادي افتاده كه من نرسيدم بنويسمشون !امروز راستين من ٢٨ روزه شده
و رسا خان ما سه روزه كه همه مون رو سكته داده !! چرا ؟! چون ابله مرغون گرفتي مامان جان
تا وقتي خاله نجمه بهم پيغام بده و خيالم راحت بشه كه من گرفتم قبلا نصف عمر شدم ! چون نگران راستين بودم!
بخصوص كه دقيقا روز قبل از اينكه دونه هات بزنن بيرون ما سفر رفته بوديم نياگارا ! و تو اون دو شب تو كلي با راستين ور رفتي و بغلش كرده بودي! همونجا هم دونه هات زد بيرون و از دردشون شكايت ميكردي كه من فكر ميكردم جاي نيش پشه است !!
خلاصه دو روزه كه مدرسه نرفتي و تا اخر هفته هم نخواهي رفت !
من و راستين هم دو ررزه تو اتاق حبسيم ! و راستين خان كمال استفاده رو داره ميبره !
البته شما راستين خان هم مشكلت اينكه حسابي ناراحتي ! و خواب نداري! الان هفتمين روزه كه شكمت كار نكرده و.
اين وسطا دندون من هم حسابي درد گرفت و فردا وقت دندونپزشكي دارم ! و يك جلسه ديگه هم بايد برم !
خلاصه روزهاي پيچيده بهمي داريم ميگذرونيم
هفته ديگه هم بابا جون اينا دارن ميرن و چهار روز بعدش هم بابا ميره مكزيك
و من از الان نگران طوفان غم تنهايي هفته بعد تو هم رسا جانم
و اينكه ايا ميتونم از پس شما دو تا بربيام !
توكل به خدا


اولين جلسه اوليا و مربيان بود امروز ، شما رسا جان اين دو روز اول مدرسه نصف روز هستي و يازده و نيم با سرويس برميگردي،
راستي بابا رفت با مدرسه صحبت كرد قرار شد يه رضايت نامه بديم و از اين به بعد مواقعي كه بابا سفر ، بخصوص تو زمستون خودت از سرويس پياده شي و بهش سوار شي! اينجوري راستين رو مجبور نيستم بيارم بيرون
خلاصه امروز من و بابا و راستين ٢٠روزه اومديم مدرسه ات و من سر ميزت نشستم
راستين جان براي اولين بار! شايد اخرين بار پستونك گرفت ! كل جلسه دو ساعته رو به لطف پستونك خوابيد!


امروز روز اول مدرسه است رسا جانم كلاس اولي شدنت مبارك ❤️
من و تو بابا و راستين ١٩ روزه ،امروز رفتيم مدرسه و در شروع مرحله جديديي از زندگيت همراهيت كرديم .
معلمت موسيو ژاكوب هست ، اولش يكم برات عجيب بود موسيو بودنش! ولي بعد كه برگشتي و ازت پرسيديم گفتي خيلي دوسش داري و از مادام ليليا پيش دبستانيت ،خيلي بهتره ! خداروشكر
ده روزگيت مبارك راستين جانم! البته جشن امشب ! در واقع جشن ده روزگي داداش شدن رسا خان بودها !!!
وكادو گرفت به اين مناسبت !!!

و اينكه شما امروز حمام هم رفتي:) حسابي اقا بودي و كيف كردي

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مهندسی نفت